نام ترانه: لو فاکر
خواننده: لطیفة
آلبوم: فی الکام یوم اللی فاتوا – ۲۰۰۸
منبع ترجمهsarou.com
مترجم/میرمحمدصادق عزیز
لو فاکر
اگر به خاطر می آوری
لو فاکر أى حاجة لیا
اگر چیزی درباره من با خاطر می آوری
وصعبت علیک وجیت فى بالک
و بر تو سخت گرفتم و به ذهنت آمدم
لو قلبک لسة کان علیا
اگر قلبت هنوز مرا دوست دارد
تنسانى لیه
چرا مرا فراموش کردی
وللا اللى جرالى مش کفایة
چرا، آیا آن چه برای من اتفاق افتاد کافی نبود
طب د أنا من یوم ما قالوا راجع
تو می دانی، از اولین لحظاتی که به من گفتند تو بازمی گردی
وأنا ردت روحى تانى فیا
روح من به جسمم مجدداً بازگشت
مستنى أیة
منتظر چه هستی
فى کل طریق مشیته معاک بنادى علیک
در همه مسیرها من با تو راه آمدم، تو را صدا زدم
فى کل الناس بشبّة فیک ومش بلاقیک
در میان مردم تو را می بینم، اما اشتباه می کنم و نمی توانم تو را بیابم
ساعات باشوفک قدامى
گاهی تو را در برابر خودم می بینم
وأقول هاعیش
و می گویم زندگی خواهم کرد
وأرجع أضحک على حالى
سپس خودم را سرگرم خواهم کرد
حصلى أیه
مرا چه شده است
دا کلة لیه
همه این ها چیست
معقولة دة اللى بیجرالى
آیا آن چه بر من اتفاق افتاده ممکن است
فاکراک لو حتى مش فاکرنى
من حتی تو را هنگامی که نیستی به خاطر می آورم
وهواک جوایا محتجالک
و عشق درون من به تو نیاز دارد
لو تعرف قد أیة واحشنى
اگر می دانستی چه قدر دلتنگ تو هستم
وهموت علیک
و برای تو میمیرم
مش عارفة أزاى بعدت عنى
نمی دانم تو چطور از کنار من رفتی
وقدرت تعیش فى یوم حیاتک
و روزهایت را به راحتی سپری می کنی
دا أنا لو یا حبیبى عایشة بعدک
تو می دانی، اگر دور از تو باشم
على حبى لیک
عشق من به تو تغییری نخواهد کرد
خواننده: لطیفة
آلبوم: فی الکام یوم اللی فاتوا – ۲۰۰۸
منبع ترجمهsarou.com
مترجم/میرمحمدصادق عزیز
لو فاکر
اگر به خاطر می آوری
لو فاکر أى حاجة لیا
اگر چیزی درباره من با خاطر می آوری
وصعبت علیک وجیت فى بالک
و بر تو سخت گرفتم و به ذهنت آمدم
لو قلبک لسة کان علیا
اگر قلبت هنوز مرا دوست دارد
تنسانى لیه
چرا مرا فراموش کردی
وللا اللى جرالى مش کفایة
چرا، آیا آن چه برای من اتفاق افتاد کافی نبود
طب د أنا من یوم ما قالوا راجع
تو می دانی، از اولین لحظاتی که به من گفتند تو بازمی گردی
وأنا ردت روحى تانى فیا
روح من به جسمم مجدداً بازگشت
مستنى أیة
منتظر چه هستی
فى کل طریق مشیته معاک بنادى علیک
در همه مسیرها من با تو راه آمدم، تو را صدا زدم
فى کل الناس بشبّة فیک ومش بلاقیک
در میان مردم تو را می بینم، اما اشتباه می کنم و نمی توانم تو را بیابم
ساعات باشوفک قدامى
گاهی تو را در برابر خودم می بینم
وأقول هاعیش
و می گویم زندگی خواهم کرد
وأرجع أضحک على حالى
سپس خودم را سرگرم خواهم کرد
حصلى أیه
مرا چه شده است
دا کلة لیه
همه این ها چیست
معقولة دة اللى بیجرالى
آیا آن چه بر من اتفاق افتاده ممکن است
فاکراک لو حتى مش فاکرنى
من حتی تو را هنگامی که نیستی به خاطر می آورم
وهواک جوایا محتجالک
و عشق درون من به تو نیاز دارد
لو تعرف قد أیة واحشنى
اگر می دانستی چه قدر دلتنگ تو هستم
وهموت علیک
و برای تو میمیرم
مش عارفة أزاى بعدت عنى
نمی دانم تو چطور از کنار من رفتی
وقدرت تعیش فى یوم حیاتک
و روزهایت را به راحتی سپری می کنی
دا أنا لو یا حبیبى عایشة بعدک
تو می دانی، اگر دور از تو باشم
على حبى لیک
عشق من به تو تغییری نخواهد کرد
No comments:
Post a Comment