Sunday, September 27, 2009

نقش‌هاي‌ماندگار


استاراکادمی

«گلين» در «جنگجوي پيروز»1

بر مبناي ادعايي كه فيلم مطرح مي‌كند مي‌توانيم نتيجه بگيريم كه ربط شخصيت «گلين» به اسناد تاريخي هم مثل خود فيلم به همان بي‌ربطي اسناد تاريخي است به تاريخ! حال كيست كه بتواند در واقعيت تاريخي اين شخصيت ترديدي به خود راه بدهد؟ گلين همسر ناصرالدين‌شاه قاجار است و به قول خودش بهترين سوگلي او و به قول ديگران «ناموس سلطنت» و در نتيجه «ناموس ملت!» اما اگر مي‌پنداريم او فقط اسباب عيش شاه مملكت است و خاصيت ديگري ندارد سخت در اشتباهيم. روايت زنانه‌اي كه گلين از تاريخ ناصري ايران به ما ارائه مي‌دهد به ما ثابت مي‌كند كه اتفاقاً او و خواهرش «پروين» و حتي تا اندازه‌اي «امينه» پولكي، همين‌ها هستند كه در واقع دارند مملكت را اداره مي‌كنند. اين را گلين همان ابتدا به ما گوشزد مي‌كند: «در سال 1272 «مستر مور» وزير مختار انگليس از لندن مأموريت يافت كه هرات را براي هميشه از ايران جدا كند غافل از اين‌كه ما زن‌ها دست او را مي‌خوانيم و همه نقشه‌هاي او را نقش بر آب مي‌كنيم.»

سياست مستر مور انگليسي اين است كه حواس شاه را به مسائل ناموسي دربارش پرت كند، اما نمي‌داند كه نبايد زن‌هاي ايراني را به هيچ عنوان دست كم بگيرد. اگر انگليس را مردها اداره مي‌كنند به ادعاي گلين ايران به دست زن‌هاست كه مي‌گردد! خود گلين مدعي است: «و بدين ترتيب ما پوزه مستر مور را به خاك ماليديم.» و بيراه هم نمي‌گويد. گلين اگرچه خيلي ادعا دارد، اما ادعاهايش توخالي هم نيستند. دست‌كم روايت زنانه‌اي كه او از تاريخ به ما ارائه مي‌دهد اين‌طور نشان مي‌دهد.

گلين طرفدار اميركبير است با اين حال اما زيرك‌تر از آن است كه سرش را به خاطر اين عقيده بر باد بدهد. درست مثل خواهرش پروين. او حتي با همه ادعا و غروري كه دارد خوب بلد است در بزنگاه حادثه، قيافه مظلومانه به خود بگيرد و براي شاه چرب‌زباني كند و بگويد: «بگذار بميرم. چه باك. زمانه همه چيز را روشن مي‌كند. بگذار هرات از چنگ اجنبي بيرون آيد ولي گلين بميرد. بگذار گلين بميرد تا شوهرش سرافراز باشد.» پس تعجبي ندارد، اگر گلين بعد از اينكه از اين معركه جان سالم به در مي‌برد تاريخ را اين‌گونه مي‌نويسد: «و به اين ترتيب ما زن‌ها پيروزي را به دست آورديم، اما رسم تاريخ اين است كه سكه پيروزي را به نام مردان بزنند.»

و بالاخره اين‌كه گلين در نهايت، ماحصل شم سياسي زنانه خود را در مقابل پوليتيك مستر مور با اين نتيجه اخلاقي به ما عرضه مي‌كند كه: «من به يك نتيجه رسيدم. انگليسي‌ها براي اين‌كه پيروز بشوند به دو طايفه نياز دارند: احمق و خائن. ايران ناصري احمق و خائن كم ندارد. اميدوارم در آينده اين‌طور نباشد.» و البته اين به طور ضمني يعني اين‌كه احمق‌ها و خائن‌ها هر كه باشند زن‌ها نيستند!

پانوشت:

1- محصول 1377 ايران، كارگردان: مجتبي راعي، بازيگران: فاطمه گودرزي، اكبر عبدي


No comments:

Post a Comment