Tuesday, November 10, 2009

براي "مش رحمت" شجاعت به خرج دادم


استاراکادمی

اين شب‌ها سريالي از شبكه دوي سيما پخش مي‌شود با نام «شمس‌العماره» كه داستان دختري است كه هر بار با ورود يك خواستگار اتفاقات جالبي برايش رخ مي‌دهد.

در اين خانه يك «مش‌رحمت» هم زندگي مي‌كند كه زبان شيريني دارد و دختر او هم دم بخت است. نقش مش‌رحمت را فرهاد آئيش ايفا مي‌كند كه بازي‌هاي متفاوتي از او در سريال‌ها و فيلم‌هاي مختلف ديده‌ايم. به خاطر پخش اين سريال با او به گفت‌وگو نشستيم.

  • كار ضبط «شمس‌العماره» در چه مرحله‌اي قراردارد؟

كار هفته آخر خود را طي مي‌كند و ما تاكنون 46 قسمت را ضبط كرده‌ايم و تا پايان آن چهار قسمت ديگر باقي مانده است. در اين چندماه اخير همه با هم اين‌جا يك زندگي خوب، روان و دوست‌داشتني داشتيم مملو از خستگي؛ به خصوص براي گروه كارگرداني كه هيچ روزي استراحت نداشتند و هر روز كار كردند؛ ولي نتيجه خوبي گرفتيم. به غير از اين كه به خودمان هم خوش گذشته، نتيجه كار هم ما را راضي مي‌كند.

  • به عنوان بازيگر از پخش هر شبه اين سريال راضي هستيد؟

چرا نباشم؟نوع و ساعت پخش سريال ها تفاوت‌هايي ايجاد مي‌كند، ولي اين كه كدام بهتر است و كدام بدتر قضاوت نمي‌كنم.

به هر حال كاري كه هر شب ساخته مي‌شود ويژگي هاي خودش را دارد. يكي از اين ويژگي ها شتاب است كه طبيعتاً روي بازي بازيگر تأثير مي‌گذارد.

در دوره‌اي چند كار هر شبي اجرا شد كه يك مقداري بايد سريع ساخته مي‌شد و كيفيت كامل و خوبي نداشت و باعث شد اسم سريال‌هاي هر شبي به نوعي بد به گوش برسد؛ ولي اين به اين معنا نيست كه همه سريال‌ها بد باشند. اين خودش موضوعي است و مي‌تواند جذاب هم باشد.

  • و اين كه براي مردم بد جا افتاده، كار شما را سخت نكرده است؟

اين موضوع سختش نمي‌كند. كاري كه آن را سخت مي‌كند اين است كه شما از ابتدا وسواس داشته باشيد و از ابتدا تصميم داشته باشيد كه با كليشه‌ها جلو نرويد و نوآوري كنيد. براي مخاطب، براي چشم او، گوش او و ذهنش ارزش و احترام قائل باشيد.

  • چه شد كه پذيرفتيد در سريال «شمس‌العماره» نقش مش‌رحمت را بازي كنيد؟

مانند همه كارهاي ديگر بود ، با اين تفاوت كه من كارگردان اين كار را مي‌شناختم و با او قبلاً كار كرده بودم و دوستش دارم. در واقع مثل يك عضو خانواده برايم مي‌ماند.

  • يعني در نهايت علاقه شما بر فكرتان پيروز شد؟

كيفيت كار هم مهم است. يعني از دو جهت به سامان مقدم، كارگردان، علاقه دارم، طوري كه كمتر پروژه‌اي است كه سامان باشد و از من دعوت كند و من نروم. مگر اين كه واقعاً نتوانم از پس كار برآيم يا دوستش نداشته باشم. اين من را خوشحال مي‌كرد كه سامان اين كار را انجام مي‌دهد و وقتي تلفني با من صحبت مي‌كرد قبل از اين كه من چيزي بگويم، گفت كه مي‌خواهد با همديگر شجاعت به خرج دهيم و يك كاري كنيم .

  • درخواست متفاوتي در بازي از شما داشت؟

من در گذشته بيشتر در نوعي ديگر از نقش‌ها جا افتاده بودم و نقش يك آبدارچي (با همه احترامي كه دارد) مال يك طبقه غير از طبقه خود من است و قبلاً چنين نقشي را بازي نكرده بودم. مخاطبان من را با اين نوع نقش‌ها نمي‌شناسند. اين براي من جذاب بود.

  • گارگردان و نقش متفاوت، دو عاملي بودند كه شما را به بازي در اين نقش تشويق كردند . ديگر چه عواملي باعث جذب شما به اين نقش شدند؟

در عين حال با يك نوشته بسيار خوب رو به رو بودم. شخصيت مش‌رحمت بسيار شخصيت فرم گرفته‌اي بود، اين قدر كه اميد سهرابي، نويسنده كار مي‌گفت: «اين نقش، ديگر به ما تحميل مي‏كند كه چه بنويسيم.» ديالوگ‌هاي بسيار زيبايي در متن بود كه من را بسيار جذب كرد. مسئله ديگر، تهيه‌كننده اين كار بود كه شخصي باوسواس است و مي‌خواهد بهترين را ارائه دهد.

  • بازيگران هم كه اغلب حرفه اي اند.

تيم هم تيم خوبي است؛ بازيگران بسيار خوب‌اند و كار پركيفيت است و در عين حال روابط انساني و محبت بسيار زيادي بين همكاران ديده مي‌شود.

  • با وجود شناختي كه از سامان مقدم داريد تفاوت كارش در سينما و تلويزيون به چه شكل است؟

من هر دو كاري كه با او داشتم طنز بود و كمدي. سامان به شدت دوست دارد طنز را با كيفيت و زيبايي‌شناسي خوب ارائه دهد .

  • نگاه خاصي به طنز دارد؟

طنز براي او صرفاً رضايت دادن به خواست مخاطب نيست بلكه خود طنز براي او خيلي مهم است و حتي در كارها هم مي‌بينيم كه طنز بر اساس تضادهاي آنچناني و كليشه‌اي بين خوب و بد نيست. مي‌بينيم كه همه آدم‌هاي اين سريال خوب هستند و طنزي كه اين وسط به وجود مي‌آيد از موقعيت سرچشمه مي‌گيرد. اين ادعايي است كه بيشتر برنامه‌سازها مي‌كنند كه ما مي‌خواهيم طنز موقعيت درست كنيم؛ اما معدود طنزپردازهايي هستند كه طنز موقعيت ارائه داده‌اند؛ طنزي كه بشود به آن افتخار كرد و از زاويه زيبايي‌شناسي روي آن تأمل كرد.


Bookmark and Share



No comments:

Post a Comment